ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
ده سال پیش آمد به اینجا
این خانه را از غم درآورد
از شهر بابلسر
برایم
اسباب بازی هدیه آورد
***
باور نمی کردم دل او
با گریه های ما
بسوزد
مانند مادر دکمه های
پیراهن ما را بدوزد
***
دلوا پس من بود و
لیلا
هرچند جای مادرم بود
لیلا برایش حرف می زد
سنگ صبور خواهرم
بود
***
لیلا به پاس خوبی او
فامیلی اش بابلسری شد
وقتی که شوهر کرد
اصلا
مادر نشد نامادری شد
شعر از غلامرضا بکتاش