آفرین به آفتاب

آفرین به آفتاب

شعر کودک و نوجوان
آفرین به آفتاب

آفرین به آفتاب

شعر کودک و نوجوان

یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۸۹

عاشقانه ی اینترنتی............وبلاگ عاشق 1

سلام

یک نمونه از جدید ترین اثارم برای نوجوان ها تقدیم شما

دل من دیده بوسی دوست دارد

در اینترنت عروسی دوست دارد

دل من مثل یک وبلاگ عاشق

نظر های خصوصی دوست دارد

چهارشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۸۹

سلام

سلام

مدتی بود درگیر جشنواره تاتر کودک و فیلم کودک بودم

شرمنده محبت شما هستم

این شعر کوتاه تقدیم شما

دوست دارم به کلاغ

رنگ بلبل بدهم

به درختان فقیر

شاخه ای گل بدهم

سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۸۹

عاشقانه های پیشی

سلام

مدتی بود مشغول نوشتن این کتاب بودم:(عاشقانه های پیشی) برای خردسالان

یک شعر از این کتاب تقدیم به تو

پرنده رو گرفته

گربه میون مشتش

اونو فشارش میده

با چنگال درشتش

جوجه میگه اگر چه

تو چنگ تو اسیرم

بیا منو ببخش تا

ناخناتو بگیرم

سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۸۹

درخت اجازه داده

روصندلی بشینیم

رومیزای چوبی مون

میوه هاشو بچینیم

درخت اجازه داده

به پرتقال فروشا

خوبه به یادش باشن

گاهی زغال فروشا

اگه اذیت کنیم

درختارو می میرن

از سر زندگیمون

سایه شونو می گیرن

جمعه یکم مرداد ۱۳۸۹

عصاره ی گل محمدی

عصاره ی گل محمدی


کارنامه ام پر از تقلب و گناه
خط خطی سیاه
هیچ وقت درسخوان نبوده ام ولی
در شب تولدت
مثل کاج
توی طاق نصرت محله کار کرده ام
شاخه های خشک داربست را
بهار کرده ام
***
راستی دو روز قبل
سرزده به خانه ی دل امید – همکلاسی ام – سر زدی
ولی چرا
به خانه ی حقیر قلب من نیامدی؟
رد شدم قبول
ولی به من بگو
کی به من اجازه ی عبور می دهی؟
کارنامه ی مرا
دست راستم می دهی؟


ناامید نیستم ولی به خاطر خدا!
از کنار نمره های زیر ده عبور کن
ای عصاره گل محمدی!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن!

شنبه نوزدهم تیر ۱۳۸۹

سه ...

همایش شاعران بهار برگزار شد
همایش شاعران بهار چهارشنبه 7 خرداد ماه به همت انجمن شاعران ایران با تقدیر از برگزیدگان مسابقه بهار در حضور شاعران و علاقه مندان شعردر خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار اد بی خبر گزاری مهر : در این همایش، ابتدا " مشفق کاشانی"رئیس هیأت مد یره انجمن شاعران ایران به عنوان اولین سخنران گفت: بهار د ر سخن هر کس رنگ و بوی متفاوتی دار د و نمونه این د ید گاه ها را می توان در میان اشعار شاعران گذ شته و امروز مشاهده کرد. کاشانی در ادامه با خواندن تعدادی شعر از شاعران نامدار د ر مورد بهار، افزود: فصل بهار از د یر باز الهام بخش سخنوران و شاعران بوده و نتیجه آن آثار زییایی است که در شعر آنها بر جای مانده است . هرکس در هر سبک ، قالب و شیوه ای می تواند بهار را به تصویر بکشد.
در قسمتی دیگر از برنامه محمد رضا عبد الملکیان مجری طرح شاعران بهار د ر گزارش اجرای این طرح گفت: این طرح در پاییز1381 با اهدافی چون 1- توجه بیشتر شاعران به نوروز و نمادهای بهاری که تبلور آن در شعر شاعران ، شادابی و امید آفرینی اجتماعی را به ارمغان خواهد داشت.2- توجه بیشتر شاعران به عناصر طراوت بخش طبیعت که در سلا مت بیشتر زند گی انسان شهر نشین امروز نقش مؤثری دارند.3- فراهم آوردن زمینه ای مناسب برای سرود ن شعرهایی امید آفرین. 4- توجه عمومی به شعر، به لحاظ جایگاه ویژه ای که این هنر درعرصه فرهنگ و اعتلای فرهنگ کشور ما دارد، شکل گرفت .
وی بیان داشت: بعد ازاعلا م آغاز مسابقه " بهار" به وسیله چاپ فراخوان در روزنامه های مطرح سراسر کشور، 4 هزار قطعه شعر از یک هزار شاعر به خانه شاعران ارسال شد، که سن 60 درصد این شرکت کنندگان زیر 25 سال ، و شهرها ی تهران ، اصفهان و خوزستان دارای بیشترین شرکت کننده بود ند . عبد الملکیان اظهار کرد: برای دوری از هر گونه تاثیر نام شاعران در انتخاب چهر ه های برتر، ابتدا نام شاعران از شعر حذ ف و بعد از شمار ه گذاری، برای داوری د ر اختیار کارشناسان قرارگرفت. هیأت داوران بعد از دو مرحله داوری ، طی 12 جلسه 14 نفر بزگسال و 18 نفر را در رده جوانان انتخاب کرد.
وی افزود : یاد مان این همایش ، اشعار شاعران شرکت کننده به صورت مستقل چاپ خواهد شد
سپس سجادی مجری برنامه بیانیه هیأت داوران و برگزید گان را بد ین شرح اعلام نمود:
الف- بخش شاعران بزرگسال گروه اول: غلامرضا بکتاش- ملا یر، عباس چشامی- تهران، علی حاجتیان- تهران، قد معلی سرامی- تهران
گروه دوم: ذبیح اله ذ بیحی- زیرآب، نسترن قد رتی- سمنان، نیره السادات هاشمی- تهران گروه سوم: حنانه ظاهری - تهران، سید ضیاء قاسمی- تهران، توسن محمد یان - تهران، سید جلال موسوی - قزوین گروه چهارم: حسن اکبری - تهران، حسن پور زاهد - تهران.
ب- هیأت داوران در بخش جوان هیچ اثری را حائز شرایط لازم برای معرفی در گروه اول نشناخت و اسامی نفرات برگزیده در گروه دوم ، سوم و چهارم را بدین شرح اعلام نمود: گروه دوم حسین تولایی- تهران، مونا زنده د ل - مشهد، محمد رضا شرفی - ورامین، سید محمد رضا محمدی - افغانستان ، نغمه مستشار نظامی - کرج گروه سوم: مریم حسنلو - شهر ری، محد ثه رضایی - قم ، ارمغان زمان فشمی - تهران ، پیمان شعبانی تبار - تهران، سمیه فرج زاده - تهران، لیلا کرد بچه - تهران . گروه چهارم: تکتم افشنگ - تهران ، پریسا پرشاد- تهران، علی اکبر حاجی زاده - مشهد، معصومه سادات شاکری - نیشابور، سید محمد حسین شکروی - تهران ، فاطمه طارمی - تهران، اکبر عزیزیان - ارد بیل.
در ادامه برنامه به برگزید گان این مسابقه با حضور علی محمد حق شناس، مشفق کاشانی، فاطمه راکعی و مصطفی رحماندوست لوح تقد یر و جایزه داده شد.
گفتنی است : علی محمد حق شناس نیز مبلغ 10 میلیون ریال از طرف خود به برگزید گان مسابقه بهار اهدا نمود.

جمعه هجدهم تیر ۱۳۸۹

حضرت جوانه

حضرت جوانه

اولین پیامبر

درمیان باغ ما

آب و خاک و دانه بود

دومین پیامبر

درمیان باغ ما

حضرت جوانه بود

آخرین پیامبر

درمیان باغ ما

فکر می کنید کیست؟

آخرین پیامبر

درمیان باغ ما

یک گل محمدی ست

یکشنبه ششم تیر ۱۳۸۹

از لب زاینده رود

چشمه با قلقل نوشت:

قل هوالاه احد

دانه ای از زیر سنگ

گفت:الاه الصمد

دانه بوی گل گرفت

زیر ان سنگ کبود

لم یلد تکرار شد

بر لب زاینده رود

هست قران چشمه ای

از خدای اطلسی

قل قل ان جاری است

در میان جزء سی

چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۹

نقدی بر آفرین به آفتاب سروده ی غلامرضا بکتاش

عنوان کتاب :آفرین به آفتاب ●سروده ی: غلامرضا بکتاش ●تصویر گر : سحر حقگو ●ناشر : سوره مهر ●نوبت چاپ : اول 1382 ●شمارگان : 5500 نسخه ●تعداد صفحات : 32 صفحه ●بها : 500 تومان

" آفرین به آفتاب "عنوان مجموعه شعری است با سیزده قطعه شعر از آقای غلامرضا بکتاش که برای گروه سنی ب منتشر شده است .این مجموعه که اولین مجموعه شعر آقای بکتاش است از سوی انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری در سال هشتاد و دو به چاپ رسیده است. خواننده در نگاه اول متوجه می شود که قطع کتاب و شعر های آن مناسب نوجوانان است و گروه سنی ب که در شناسنامه کتاب آمده احتمالا به اشتباه درج شده است اشعار این مجموعه را با هم بررسی می کنیم

یکی از مشکلاتی که در اشعار این مجموعه به چشم می خورد این است که محور عمودی در بعضی شعر ها از لحاظ زبانی مختل است شعر بهار دوره گرد را با هم می خوانیم :مثل مردی دوره گرد و خوب / آمدی از کوچه ای بن بست / خانم رنگین کمان دیروز / در مسیرت طاق نصرت بست ... زمان در این بند زمان گذشه است . حالا بند سوم و چهارم آن را می خوانیم : با صدای گام های تو / باغ کفشی تازه می پوشد / مثل دختر بچه ها غنچه / دامنی اندازه می پوشد // مثل آب چشمه می شویی / خستگی های صدایت را / در میان باغ های گل / می فروشی خنده هایت را ... در این دو بند با زمان حال رو به رو هستیم و فعل های آن زمان حال را نشان می دهند . اما در بند پایانی باز شاعر فعل ها را به صورت زمان گذشته می آورد . این تغییر های زمانی بدون دلیل باعث اختلال در یکدستی زبان شعر شده است . توجه کنید : ساده و بی ادعا بودی / غنچه ها را ناز می کردی / هرکجا پای تو می افتاد / گلفروشی باز می کردی .

ایجاد تناسب های ادبی و جناس ها در شعر خوب است و یک از ارکان زیبایی شعر به شمار می رود . اما زمانی این زیبایی نمایان می شود که در راستای محتوا و اندیشه شعر قرار گیرد . در شعر خاطرات بیات این گونه آمده است : همکلاسم بیات اول مهر / شکلات و نبات می آورد / دوستی ها چقدر شیرین بود / نان قندی بیات می آورد // زندگی مثل شعر شیرین بود / بوی شاخه نبات می آمد / داشت از خاطرات کهنه من / بوی نان بیات می آمد . به نظر می رسد که شاعر سعی دارد به زور این جناس را به خورد خواننده بدهد . جناس بین اسم "بیات" و "نان بیات" که در شعر خوب جا نیافتاده است . ارتباط محتوایی نان بیات با کل شعر هم ارتباطی قوی و محکم نیست و جایگاه ویژه ای در شعر ندارد . اگر این جایگاه ویژه برای "نان بیات" در شعر وجود می داشت ، این جناس زیبا تر به نظر می آمد . شبیه این تصویر سازی را در شعر "کنار کودکی ها" هم شاهد هستیم : به ماشین های کوکی ، صبح تا شب / چراغ قرمز لبخند می زد . چراغ قرمز و ماشین ، با هم تناسب دارند ، اما این تناسب در همین حد باقی می ماند زیرا وقتی به محتوای شعر می پردازیم ، متوجه می شویم که این تناسب ، نه تنها به شعر قوت نداده ، بلکه باعث انحراف فکر شاعر نیز شده است . در چراغ قرمز ، همیشه نوعی ممنوعیت و خطر وجود دارد . بنابر این چراغ قرمز با اخم بیشتر تناسب دارد تا لبخند .

مشکل دیگری که در این مجموعه وجود دارد این است که شاعر برای ساختن یک شعر دست به کارهایی زده است که اغراق آمیز به نظر می رسد برای همین هم تصاویر ارا ئه شده کاملا ساختگی و غیر واقعی جلوه می کنند . شاید تنها حسن این تصاویر ، آن باشد که صنعت تناسب در آن به خوبی به کار گرفته شده ، اما محتوای آن ها ساختگی و در خدمت زبان است . به عبارتی ، شاعر آن قدر که به لفاظی پرداخته به محتوا توجه نکرده است . در شعر "آرایشگاه پاییز" شاعر به هر ترتیب ممکن می خواهد آرایشگاهی برای پاییز بسازد ؛ مخصوصا وقتی که شاعر برای ساختن این آرایشگاه ، به کار های خارق العاده دست می زند : با این خبر از هر درختی / یک جفت میز و صندلی ساخت / پای درختان صاف و نازک / آیینه ای از آب انداخت . در شعر "مادربزرگ استکان ها" هم از ابتدا تا به انتهای آن ، با یک کار فانتزی و ساختگی رو به رو هستیم : مادر بزرگ استکان ها / با چای و چینی آشنا بود / با خاله کتری حرف می زد / با عمه سینی آشنا بود // ... در شعر "بوی زنگ بهار" پختن آش توسط کودکان کلاس اول ، مبالغه آمیز و به دور از واقعیت است : دوستان کلاس اول من / مریم و یاس و روشنک بودند / آش هایی لذیذ می پختند / دخترانی که با نمک بودند // ... "پختن آش توسط کلاس اولی ها " را می توان در بازی های کودکانه تصور کرد ؛ یعنی آنها کار پختن آش را در این بازی ها از بزرگ تر ها تقلید می کنند ، نه این که واقعا بتوانند "آش هایی لذیذ" بپزند . در شعر "تمبر قارقار" هم می خوانیم که کلاغ نامه ای را که روی آن تمبر قارقار است ، به سطل زباله ای می اندازد که در آن ، چند مجله پاره پوره هم ریخته شده است . با این نامه ، سطل زباله تبدیل به صندوق پست می شود . آخر چگونه ممکن است این تصویر ، در ذهن مخاطب نوجوان تجزیه و تحلیل شود ؟

شعار این مجموعه از لحاظ زبانی ، دارای قوت هستند و از لحاظ دستوری مشکلی در آن ها احساس نمی شود . تنها در شعر "جوجه های برگ" با یک مشکل دستوری برخورد می کنیم : باغ وقتی جوجه ها را می شمرد / باد ، روی شاخه هایش اخم کرد / با تکان نرده های چوبی اش / بال زرد جوجه ها را زخم کرد . ضمیر "اش" در "چوبی اش" باید به باغ اشاره داشته باشد ، اما به سبب قرار گرفتن در مصراع سوم (که کلمه باغ از ذهن مخاطب دور شده است.) مخاطب نوجوان به اشتباه می افتد که این ضمیر به باد اشاره دارد یا به باغ ؟ چون فاعل در این مصراع باد است ، این گونه به نظر می رسد که "باد با تکان نرده های چوبی خودش ، بال جوجه ها را زخم کرد" پس بهتر بود به جای ضمیر "اش" خود اسم یعنی باغ می آمد تا این اشتباه به وجود نمی آمد .یعنی :"باد با تکان نرده های چوبی باغ ، بال جوجه ها را زخم کرد" .

شاعر این مجموعه می کوشد در شعر هایش از تکرار و کهنه گرایی دوری کند . او برای رسیدن به ترکیب های جدید در شعر و خلق تصاویر ناب دست به ریسک می زند . این همان چیزی است که هر شاعری در پی رسیدن به آن است . تا این جای کار قابل تحسین و برای پیشرفت شعری یک شاعر لازم است . اما شاعر "آفرین به آفتاب" در خیلی از جاهایی که دست به ریسک زده ، دچار دردسر شده است . این دردسر نیز بیشتر به سبب سهل انگاری شاعر ، به وجود آمده است . در واقع شاعر به خودش زحمت نداده که این تصاویر را کاملا پرداخت و یک با در ذهن خود بازسازی کند . به این ترکیب های جدید توجه کنید . به راستی ، منظور از ترکیب "تمبر قارقار" در شعر "تمبر قارقار" چیست ؟ : آقای خوش خبر / یک نامه از چنار / انداخت توی آن / با تمبر قارقار. هم چنین منظور از ترکیب "مادربزرگ ثانیه ها" در شعر "بوی زنگ بهار" چیست ؟ آیا عقربه ساعت یا دقیقه شمار مورد نظر است یا ...؟ توجه کنید: باز مادربزرگ ثانیه ها / ساعت هفت و نیم می خوابید / شنبه ها صبح دیرمان می شد / خانم آفتاب می تابید . در شعر "آفرین به آفتاب" تشبیه آبشار به شال ، یک تشبیه کامل نیست و ترکیب "شال آبشار" در شعر خوب جا نیافتاده است : زیر آفتاب داغ / با رسیدن بهار / باز بسته بر کمر / کوه شال آبشار. در شعر "خاطرات بیات" هم می خوانیم : همکلاسم بیات اول مهر / شعر و نان برشته می آورد / چه بلاهای پسته ای رنگی / سر کیف فرشته می آورد . بهتر می بود که شاعر از خود می پرسید : "بلای پسته ای رنگ ، چه نوع بلایی است ؟" بی شک بلای پسته ای رنگ ، ترکیبی است شبیه به جیغ بنفش که در شعر هذیان واره معاصر ، بسیار شاهد آن هستیم ؛ معضلی به نام حس آمیزی ، بدون توجه به معیار ها و حد و مرز های آن . دربخشی از شعر "چهارفصل" می خوانیم : یک بار دیگر کاشکی خورشید / سرگرم بازی در محل می شد / تا مشکلات سخت یخبندان / با آب های ساده حل می شد . حل شدن مشکلات سخت یخبندان با آب های ساده فقط مخاطب را سرگرم بازی با کلمات می کند و غیر از آن حرف مهمی برای گفتن ندارد . بازی با کلماتی که با هم تناسب دارند مثل "حل شدن "و "مشکلات" "یخبندان"و "آب" و "ساده" و "سخت" باعث شده است که شاعر از ارائه محتوا غافل شود و تنها به بازی با کلمات اکتفا کند .

شعر های زیبای این مجموعه را با هم مرور می کنیم : شعر "سیب و زمین" دارای زبان و مضمون خوبی است و نوجوان را به فکر وا می دارد ؛ مخصوصا وقتی محتوای آن را با نحوه کشف جاذبه زمین توسط اسحاق نیوتن می آمیزد : روزی از روز های پاییزی / در میان ترانه خوانی باد / من و اسحاق و آرزو دیدیم / اتفاقی برای سیب افتاد // جای سیبی که بر زمین افتاد / در کنار درخت جا خوردیم / علتش را ولی نفهمیدیم / ما سه تا سخت سخت جا خوردیم // از همان روز بچه ها ! اسحاق / در سرش باوری عجیب افتاد / همه کار و بار او این شد / که چرا از درخت سیب افتاد // از همان اتفاق ساده به بعد / مشکل بی حساب ما حل شد / اسم اسحاق در جهان پیچید / درس فیزیکش آخر اول شد . شعر های " در حیاط مدرسه " ، " آفرین به آفتاب " و "ته مانده های اسفند " نیز از شعر های خوب این مجموعه هستند . اما بی شک زیباترین و تاثیرگذارترین شعر این مجموعه شعر "کنار کودکی ها" است ؛شعری با عاطفه قوی ، وزن ،قافیه و ردیف زیبا و موسیقی درونی خوب (البته تنها در بند اول آن با چراغ قرمز لبخند رو به رو هستیم که قبلا به آن اشاره شد ) این شعر را با هم می خوانیم : کنار کودکی هایم کسی بود / که زرد و سرخ را پیوند می زد / به ماشین های کوکی صبح تا شب / چراغ قرمز لبخند می زد // کنار کودکی هایم کسی بود / که گاهی صاف ، گاهی تیره می شد / عروسک های ما را ناز می کرد / به ماشین بازی ما خیره می شد // کنار کودکی هایم کسی بود / که حالا بادبادک می فروشد / برای خرج من هر روز تا شب / سه تا زنبیل قلک می فروشد .

چاپ شده در: کتاب ماه کودک و نوجوان / دی ماه هشتاد و دو .یحیی علوی فر

یکشنبه دوم خرداد ۱۳۸۹

غلامرضا بکتاش وشعر کودک

غلامرضا بکتاش در نشست یک نویسنده، یک کتاب: هدف شاعران انتخاب گویشی نو همراه با تفکر خلاق است

سرویس: فرهنگ و ادب - ادبیات
1389/02/19
05-09-2010
16:01:24
8902-11516: کد خبر

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: فرهنگ و ادب - ادبیات

باید از خدایی برای بچه‌ها سخن گفت که ملموس باشد.

غلامرضا بکتاش در نشست یک نویسنده، یک کتاب که به نقد و بررسی کتاب «با دعای باران» اختصاص داشت، با بیان این مطلب گفت: روزگاری بچه‌ها دین‌پذیر بودند اما در دوره‌ای دین‌گریز شده‌اند و خدایی ناکرده به نظر می‌رسد که این دین‌گریزی در حال تشدیدشدن است.

شاعر کتاب با خدای باران تاکید کرد: ترس ما از این است که خدایی‌ناکرده‌ خدا در بین بچه‌ها غریبه شود و روحیه‌ی دین‌ستیزی در آنان شکل گیرد.

وی تصریح کرد: هدف شاعران این است که اگر مطلبی درباره‌ی آشنایی با خدا می‌گویند گویش‌ آنها نو و با تفکر خلاق همراه باشد.

در این نشست مصطفی رحماندوست که در قامت منتقد مهمان حضور داشت، تاکید کرد: کتاب با دعای باران کتابی است که به تشکر و قدردانی از خدا می‌پردازد. یادآوری نعمت‌های خدا به کودکان می‌تواند به شکل توجه به مظاهر خلقت جلوه کند و این برای بچه‌ها ملموس‌تر است.

پنجمین نشست یک نویسنده، یک کتاب سرای اهل قلم کودک و نوجوان به نقد و بررسی کتاب با دعای باران برگزیده‌ی کتاب فصل سال 1387 از انتشارات مدرسه تعلق داشت.

یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹

نقد کتاب غلامرضا بکتاش در سرای اهل قلم نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

سلام

امروز جلسه نقد کتاب با دعای باران با حضور شاعران کودک و نوجوان جناب اقای رحماندوست .جناب اقای محقق وبا حضور دوست شاعرم حامد محقق در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب برگزار شد

در این جلسه که جای خیلی از دوستان خالی بود تعدادی از دوستان کلاس چهارم مدارس تهران سوالات خود را پیرامون کتاب پرسیدند و شاعر کتاب و دوستان به بچه ها پاسخ دادند و به نقد شعر های کتاب پرداختند

این کتاب که شعرهای ان بیشتر به پرورش حس دینی بچه ها کمک میکند سال ۸۶توسط انتشارات مدرسه چاپ شد و زمستان۸۷کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران شد

از نگاه صمیمانه رحماندوست عزیز و جواد محقق مهربان حامد محقق و دانش اموزان مدارس منطقه دو و اموزگارانشان تشکر فراوان دارم

پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹

نوجوانی درخت کاج

سلام

مجموعه ی (نوجوانی درخت کاج)بالاخره توسط انتشارات سروش به چاپ رسید

نوجوانی درخت کاج را برای نوجوانان و در نیمایی سروده ام

امیدوارم این مجموعه بخشی از دغدغه های نوجوانان اهل شعر را پاسخ دهد

شعر شمعدانی کلاس از این مجموعه را تقدیمتان میکنم

آب خورد

خاک خورد

آفتاب خورد

شمعدانی کلاس ما که ماه ها

پشت شیشه ی کلاس

روبروی تخته ایستاد

پس چرا هیچوقت

درس پس نداد؟

پس چرا

مشق آب و آفتاب را نخواند؟

پس چرا دوباره بی نتیجه ماند؟

مادرم که شعر تازه مرا شنید

زیر آن نوشت:

شمعدانی کلاستان خودش نخواست.

جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۸۹

شال آبشار

زیر آفتاب داغ

با رسیدن بهار

باز , بسته بر کمر

کوه, شال آبشار

سخت کار می کنند

برف و آفتاب و کوه

وه چقدر دیدنی!

وه چقدر با شکوه!

حاصل تلاششان

رودخانه می شود

رودخانه با شتاب

تا کویر می دود

آفرین به کار کوه

آفرین به سعی آب

آفرین به آبشار

آفرین به آفتاب

جمعه ششم فروردین ۱۳۸۹

دلم میسوزه برای ماهیا

خدا به اسمون پرنده میده

به غنچه ها جرات خنده میده

گنجشکا جوجه ها را ناز می کنن

غنچه ها دکمه ها را باز میکنن

همیشه شادی وعروسی عیده

همیشه وقت دیده بوسی عیده

سپاس خدا جون منو آفریدی

دادی به مافصل بهارو عیدی

با وجود تمام دل خواهیا

دلم میسوزه برای ماهیا

جمعه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۸

نمره خورشید

مهتاب دیشب نوزده شد

مشقش فقط یکبار خط خورد

ازچشم او خورشید افتاد

دفترچه اش بی نور پژمرد

خورشید با ناراحتی گفت:

این نوزده معنا ندارد

دردفتر مشقش همیشه

اسم مرا جا می گذارد

دفترچه مشقش سیاه است

خورشید توی دفترش نیست

خورشید یعنی روشنایی

خورشید یعنی نمره بیست

سه شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۸۸

جواهر شکوفه

بهار نم نم امد

از اخر زمستان

نشانه با خود آورد

به خانه درختان

برای دست شاخه

نگین صورتی ساخت

به گردن درختان

گل و شکوفه انداخت

درخت مثل دختر

بهار خواستگار است

جواهر شکوفه

نشانه بهار است

شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۸

رشد نوجوان

سلام

دیروز شکوفه های زرد آلو خبر بهار را به من دادند . رفته بودم روستا .

گفتم منم یه خبر به شما بدم اگر چه اندازه خبر شکوفه ها نیست :

سال ۸۹ صفحه شعر مجله رشد نوجوان با منه .انشاا...سهم کوچکی در شکوفایی شعر دانش اموزان

داشته باشم

پنجشنبه ششم اسفند ۱۳۸۸

با دو چشمم می چشم

می چشیدم پیش از این

مزه ها را بازبان

می زدم با سیب سرخ

حرف از راه دهان


فکر کردم جز دهان

هست راه دیگری

سیب را باید شنید

بانگاه بهتری


سیب راغیر اززبان

با دو چشمم می چشم

مزه اش را بامداد

روی کاغذ می کشم

پنجشنبه ششم اسفند ۱۳۸۸

دریا من و گوش ماهی ها

سلام

من بندر عباسم جاتون ابی

برگزیده شعر و موسیقی هفدهمین جشنواره تولیدات صدا وسیما شدم

چه جایزه ای از اب گرفتم همیشه تازه است

یکشنبه یازدهم بهمن ۱۳۸۸

آسمان بدون آ

سلام .بالاخره کتاب آسمان بدون آ توسط انتشارات دولتمند به چاپ رسید.این روزها منتظر مجموعه های زیر چاپم هستم از شما دوستان خوبم عذر میخواهم که به دلیل کار زیاد جوابگوی مهربانیتان نیستم