-
شنبه یکم شهریور ۱۳۹۳
جمعه 17 مهر 1394 16:11
ذکر مورچه هیچ کس غیر از خدا نیست فکر مورچه بر لب خاموش سنگ ریخت ذکر مورچه صد گره از عنکبوت چشم بسته کرده حل بوی قرآن میدهد اسم زنبور عسل با تو روشن می شود کوره راه مور ها با تو شیرین میشود وزوز زنبورها
-
پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:10
1 بی عبور رفتگر مشکلات کوچه حل نمی شود رفتگر شهردار شهر ماست! 2 از قفس شروع شد آشنایی پرنده ها جیک جیک جوجه ها ،صدای خنده ها جدایی پرنده ها
-
سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:09
تن به صندلـــــــــــــــــــــــــــــــــــی شدن نداده ایم ایستاده ام ایستاد ه ای ایستاده ایم جنگلیم تن به صندلی شدن نداده ایم
-
یکشنبه یکم دی ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:07
اندیشه ی چکش زد ضربه ی سختی چکش به سر میخ با ضربه ی چکش شد مو به تنش سیخ اندیشه ی چکش کوبیدن میخ است دلواپسی او روئیدن میخ است تا میخ نباشی چکش نتواند.. با ضربه به مغزت آواز بخواند
-
جمعه یکم آذر ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:07
هرار تا دانش اموز ستاره ها هزار تا دانش اموز مبصراشون خورشید و ماه حاضر و غایب میکنن شب و روز نمره ی انضباطشون میشه بیست ناظمشون بجز خدا کسی نیست
-
چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:06
فکر کهنه فکر کهنه ای بود توی مغز گردو بوی کرم می داد مغز کهنه ی او نیست در سر او فکر های تازه کرم، مغز او را کرده یک مغازه فکر تازه یعنی نو شدن شکفتن فکر تازه یعنی از جوانه گفتن
-
چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:05
دلت سبز است مانند درختان اگر خون درختان سرخ باشد ..............
-
دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:05
کارگردان جهان فکر می کردم کلاغ یک سیاهی لشگر است در طبیعت جز کلاغ هر کسی بازیگر است ناگهان دیدم که او گرم صحبت می شود نقش منفی می شود نقش مثبت می شود می دهد گاهی به من مغز گردو یادگار بال در می آورم با صدای قار قار نقش او کمرنگ نیست در طبیعت هیچگاه کار گردان جهان نه ندارد اشتباه
-
شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:04
کنجکاوی های من کودکی هایم گذشت کودکی هایی که آه با کمربند پدر روزگارم شد سیاه با کمربندی که داشت زهر مثل نیش مار چون کمربند پدر بود قوم و خویش مار کنجکاوی های من کار دستم داده بود اتفاقی مثل شعر در دلم افتاده بود
-
سه شنبه یکم مرداد ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:02
لحظه های ماندگار نقش بازی می کند رود توی دره ها ابر توی اسمان موج روی صخره ها با صدابرداری اش ازتمام سوژه ها دیدنی تر کرده است جلوه های ویژه را خوب دقت کن ببین لحظه های آن بجاست لحظه های ماندگار کارگردانش خداست
-
شنبه یکم تیر ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:01
نام تو یک پرچم است نام تو یک کوچه نیست نام تو یک کشور است مثل گل لاله ای خون تو رنگین تر است نام تو دار الفنون نام تو تاریخ فین نام تو یک پرچم است بر سر این سرزمین کشور ایران ماست کشورمردان شیر دررگ آن جاری است خون امیر کبیر
-
چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 16:00
مورچه زحمت کش است مورچه با شاخکش سخت درو می کند لانه ی خود را پر از گندم و جو می کند مورچه انجام داد کار خودش را خودش گوشه ی انبار ریخت بار خودش را خودش مثل کشاورزها مورچه زحمت کش است جایزه ی زحمتش چند عدد کشمش است
-
یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 15:58
پیشی و پرنده ها قیچی بگم پرنده هامون با گربه مون چی کردند سبیلای گربه را یواشی قیچی کردند گربه نمیره بالا از دیوار صاف و راست برای اینکه دیشب جوجه کباب دلش خواست عکس پرنده ها دوس دارن با گربه عکس بگیرن عاشق گربه هستن همه براش می میرن از اون همه پرنده تو عکس یادگاری دستشو گربه انداخت دور سر قناری خواستگاری گربه میخواست...
-
پنجشنبه یکم فروردین ۱۳۹۲
جمعه 17 مهر 1394 15:57
دستمال خیس ابر سلام ریشه هایتان پر از ترنم بهار باز دهقان بهار بیل را برداشته توی بشقاب زمین دانه ها را کاشته باز دهقان بهار دانه ها را خاک کرد دستمال خیس ابر آسمان را پاک کرد خود نمایی می کند کوه با پیراهنش رود چین انداخته در کنار دامنش گرد گیری کرده است باد از فرش چمن شیشه ها را شسته است اسمان مانند من
-
سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:55
ادب آداب دارد مدادم خوشنویس است. و خطّش، قاب دارد. برایم می نویسد: ادب، آداب دارد. همیشه در دلش داشت هراسِ خوشنویسی مدادم را نوشتم کلاسِ خوشنویسی جسارتهای او ساخت از او فردی هنرمند تراش من تراشید از او مردی هنرمند.
-
یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:54
درخت پنبه دوباره برف بارید غروب شنبه درخت سیب ما شد درخت پنبه تن درخت ما را لباس پوشاند درخت سیب ما را یواش خواباند درخت سیب ما شد دوباره گرمش پر از گل بنفشه ست لحاف نرمش
-
جمعه یکم دی ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:53
یک قاچ هندوانه یک قاچ هندوانه شال برادرم را انداخت دور گردن با شال آبی اش شد شکل برادر من او جای چشم دارد یک دکمه زنانه لبخند او چه زیباست با قاچ هندوانه جای دماغ دارد او یک هویج تازه بابا دماغ اورا آورده از مغازه توی حیاط تنهاست من می روم سراغش اصلاً نمی شوم سیر از خوردن دماغش
-
پنجشنبه نهم آذر ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:52
مثل یک درخت مثل یک درخت در کویر ظهر کربلا ایستاده ای سبز مانده ای شکوفه داده ای رود خانه ها به خاطرت شهید میشوند کربلاییان باتو روسپید میشوند
-
سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:51
کلاغ میله میله سلام بالاخره مجموعه ی شعر کلاغ میله میله توسط انتشارات قو از زیر چاپ درامد امیدوارم کودکان این سرزمین از خواندن و دیدنش لذت ببرند زحمت تصاویر کتاب راسرکار خانم بیتا اقا جانی کشیده است
-
دوشنبه هشتم آبان ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:51
بدم میاد از خودم پرنده رو گرفتم با فوت و فن و حیله اسم منو گذاشتن لانه ی میله میله درد پر پرنده ریخته توی وجودم بدم میاد از خودم کاشکی قفس نبودم
-
چهارشنبه سوم آبان ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:51
دانه دانه ای سرش به سنگ خورد فکر کرد ناگهان جوانه زد
-
شنبه یکم مهر ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:50
دفتر مشقتان پر از لبخند سلام امروز اول مهر ماه است روزیست که من حال و هوای عجیبی پیدا میکنم مهر حال مرا خوبتر میکند خوش به حالتان که سیاه مشق هایتان تکلیف شب را روشن میکند روزهایی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشقهای کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روزهایی که همکلاسی ها شعر و لبخند بخش می کردند بوی زنگ بهار...
-
سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:50
یک مشت اچار هم باغبانند هم صافکارند هر لحظه یک شغل در دست دارند هم جوشکارند هم لوله گیرند در نانوایی فکر خمیرند مثل مکانیک پرکار پرکار هستنند با هم یک مشت آچار انگشت هایم ابزار هستند وقتی که خوابم بیکار هستند
-
یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:49
بوی گل پیچیده است باز تابستان رسید فصل زیبای سفر فصل کار باغبان فصل کار رفتگر شهر زیبا می شود با مسافرهای خوب عده ای اهل شمال عده ای اهل جنوب شهرما یک میزبان میزبانی مهربان بوی گل پیچیده است در خیابان های آن
-
جمعه دوم تیر ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:49
مانند دیوار بابای من است آقای معمار قد بلندش مانند دیوار خیلی بلند است قدش ولی آه لبخند او هست کوتاه کوتاه بی خنده یعنی لبهای معمار مثل شکافی بر روی دیوار
-
دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:48
سال گنجشک قیل و قال گنجشک شور و حال گنجشک باز کرده از سر کوه شال گنجشک آسمان به خود زد عطر بال گنجشک شاخه گوش خم کرد با سوال گنجشک کاش سال میمون بود سال گنجشک
-
سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:48
زیپ دهان سر پر حرفی من همه در اضطرابند برای هر سوالم نگاهی بی جوابند مگر لب زیپ دارد که من انرا ببندم چرا باید نپرسم ؟ چرا باید نخندم؟ همه در اضطرابند سر زیپ دهانم سوالم گیر کرده نمی چرخد زبانم
-
دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:48
مانند انبر دست در دستهای من یک جعبه ابزار است انگشت های من مانند آچار است این جعبه ی ابزار دردست هرکس هست انواع پیچ گوشتی انواع انبر دست پیچ و گره را زود وا می کند دستم مانند انبردست با انبر شَستَم
-
سه شنبه یکم فروردین ۱۳۹۱
جمعه 17 مهر 1394 15:47
لحظه شکفتن حال غنچه خوب است لحظه ی شکفتن مثل حال شاعر وقت شعر گفتن
-
شنبه ششم اسفند ۱۳۹۰
جمعه 17 مهر 1394 15:46
نامه اعمال نامه اعمال..... سال نو تحویل شد با صدای انفجار آسمان آتش گرفت در شب شعر بهار منفجر شد ناگهان تنگ ماهی های من پخش شد توی اتاق روسیاهی های من با ترقه شد سیاه باز هم امسال من لکه لکه لکه است نامه اعمال من